جدول جو
جدول جو

معنی صبح جبین - جستجوی لغت در جدول جو

صبح جبین
(دخترانه)
سپید چهره، سپیدپیشانی
تصویری از صبح جبین
تصویر صبح جبین
فرهنگ نامهای ایرانی
صبح جبین
(صُ جَ)
سپیدپیشانی و کنایه از سپیدچهره است از باب ذکر جزء و ارادۀ کل:
تا کی آن صبح جبین ز آن نمکین لب تأثیر
خنده از دور بداغ من مهجور زند.
محسن تأثیر
لغت نامه دهخدا
صبح جبین
بلند پیشانی سپید پیشانی صبح پیشانی، سپید چهره
تصویری از صبح جبین
تصویر صبح جبین
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صبح نشین
تصویر صبح نشین
صبح خیز، سحرخیز، کنایه از عابد سحرخیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صبح پسین
تصویر صبح پسین
صبح صادق، هنگامی که روشنایی روز آشکار می شود، صبح دوّم، فجر صادق، فجر دوّم
فرهنگ فارسی عمید
(صُ حِ پَ)
صبح دوم. بام دوم. صبح صادق:
سینه چون صبح پسین خواهم درید
کآفتاب آمد به پیشین ای دریغ.
خاقانی.
چون مشعله پیش بین موافق
چون صبح پسین منیر و صادق.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(اِ تَ دَ / دِ)
چیده بصبح. صبح چیده، بامدادچیدنی
لغت نامه دهخدا
تصویری از صبح پسین
تصویر صبح پسین
بامداد پسین بنگرید به صبح آخرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صبح نشین
تصویر صبح نشین
پگه نشین، پارسای نماز گزار صبح خیز سحر خیز، عابد سحر خیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صبح چین
تصویر صبح چین
صبح چیده، به به بامداد چیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صبح نشین
تصویر صبح نشین
((~. نِ))
سحر خیز
فرهنگ فارسی معین